صنایع غذایی: «برنامه ما در شرکت زوبین این است که فعالیت بیشتر و گستردهتری را در بازار داخل داشته باشیم تا بتوانیم محصولات خود را به نقاط بیشتری از فروشگاههای سراسر ایران عرضه کرده و در اختیار مصرفکنندگان قرار دهیم. امیدوارم مصرفکنندگان از چای زوبین لذت ببرند و بدانند که با دقت و دغدغه تولید شده است تا هم سلامت آنها را تضمین کند و هم بتوانند یک تجربه خوبی از نوشیدن یک فنجان چای داشته باشند.»
آنچه خواندید قسمتی از سخنان زوبین امیری، مدیرعامل «چای زوبین» در گفتوگو با «اقتصاد سبز» است. در ادامه، متن کامل این پرسش و پاسخ میآید:
با توجه به سپری شدن چین بهاره و از آنجا که امسال در شمال کشور نسبتاً بارشهای خوبی رخ داده است، تحلیلی از وضعیت صنعت چای ارائه نمایید؟
خوشبختانه امسال دمای منطقه استان گیلان و مازندران به طورمیانگین نسبت به سالهای گذشته 4 تا 5 درجه پایینتر بوده و در طول برداشت چای، شاهد هوای معتدلی بودهایم، اما در سالهای قبل اگر برداشت چای با یک درجه دما شروع میشد به مراتب در هفتههای اول، دوم و سوم افزایش دما رخ میداد که در این حالت معمولاً برگ درخت چای، شروع به رویش کرده و از لطافت آن کاسته میشد؛ به طوری که غنچهها باز شده و برگها ضخیمتر میشدند، ولی با اتفاقی که امسال افتاد، کیفیت برداشت روزهای اول و آخر، تفاوت چندانی با هم نداشت و به طور میانگین، دمای هوا در شبها بین 12 تا 13 درجه بوده و در روزها نیز به ندرت به 20 درجه میرسید؛ در حالی که در سالهای گذشته دما به 20 تا 27 درجه نیز میرسید و چند ساعت دمای بالای 18 تا 20 درجه را داشتیم. همین امر باعث شد که امسال در کل چین، چای برگ لطیفی داشته باشد.
در رابطه با میزان تولید نیز با این که پیشبینی میشود نسبت به سال گذشته، تفاوت چندانی نداشته باشد، اما احتمال درجه یک بودن برگ چای بسیار زیاد است؛ بنابراین اگر کارخانجات، کیفی سازی را به کار گیرند، چون ما در این بخش واقعاً وقت گذاشته تا چایسازی به صورت بهتری انجام شود و زمانبندی خوبی را برای تولید چای ایدهآل به کار گرفتیم، به طور میانگین چین بهاره سال 1402 با کیفیت بسیار بالاتری تولید و فرآوری میشود. در مجموع، سالها است که استحصال چای خشک، بیش از 20 تا 25 هزار تن نیست و در سال گذشته نیز 25 هزار تن چای خشک تولید شد.
این میزان چند درصد از نیاز کشور را تأمین میکند؟
معمولاً 20 تا 25 درصد از نیاز کشور را تأمین میکند.
یعنی در خوشبینانهترین حالت، نیاز به 70 تا 75 درصد واردات چای در کشور داریم؟
بله و این به این دلیل است که ما نتوانستیم صنعت چای کشور را توسعه دهیم. متأسفانه در ایران همیشه در حالت نقطه سر خط قرار داریم و به دنبال ایجاد اصلاح وضعیت نیستند تا قدم بعدی به درستی برداشته شود و با کمال تأسف، مشکلات گذشته دائماً تکرار میشود. قبل از انقلاب با 30 میلیون نفر جمعیت، سالانه 60 هزار تن چای خشک در کشور استحصال میشد و مصرف کل چای شاید 30 تا 40 هزارتن بود، اما اکنون با مصرف سالانه 100 تا 120 هزار تن چای در کشور، تنها 20 تا 25 هزار تن تولید میکنیم. در واقع در آن زمان 2 برابر مصرف داخلی خود تولید کرده و مازاد آن را نیز صادر میکردیم که این امر ارزآوری به دنبال داشت و باعث میشد تا چای ایرانی باکیفیت به سایر جهان معرفی شده و برندینگ چای ایرانی در دنیا رونق یابد؛ اما اکنون تولید چای داخلی با 85 میلیون نفر جمعیت از نصف هم کمتر است؛ لذا از ارزآوری چندانی برخوردار نیست و دلیل آن این است که صادرات ما درحدی نیست که بتواند ارزآوری به همراه داشته باشد و نمیتوانیم چای باکیفیتی صادر کنیم، چون نظارتی در این رابطه وجود نداشته و مصوبات و بخشنامهها برای حمایت از تولید چای باکیفیت، از کارآیی لازم برخوردار نیستند. در واقع هیچگونه حمایتی از چای ایرانی به چشم نخورده و به جای آن، ارز بسیاری نیز از کشورخارج میشود که خود این امر به صنعت چای داخلی لطمه وارد میکند. از طرفی همه هزینهها نظیر؛ تعمیر ماشینآلات، هزینه گاز و کارگری و… برای تولیدکننده چندین برابر شده است و به دلیل قیمت تمام شده خود نمیتوانیم با چای خارجی رقابت کنیم؛ لذا ناچاریم محصول چای خود را با قیمت پایینتری عرضه کنیم که به هیچ وجه توجیه اقتصادی ندارد. اگر چای خارجی با ارز آزاد وارد میشد، چای ایرانی نیز جای بیشتری برای رقابت داشت؛ برای این که ارزش افزوده و یا توجیه اقتصادی پیدا میکرد. از سویی دیگر، تجار واردکننده چای نمیتوانند مانند تولیدکننده داخلی، اشتغال ایجاد کنند و اشتغالزایی آنان فقط در زمینه بستهبندی، پخش و توزیع محصول است، اما تولیدکنندگان داخلی چای هم در بحث کشاورزی و هم در کارخانجات فرآوری چای برای تعداد زیادی از افراد، ایجاد اشتغال میکنند و در واقع با توسعه این کار میتوان به اشتغالزایی در دو استانی که اکنون نسل جوان آن به هیچ عنوان تن به کار کشاورزی نمیدهند، پتانسیل و فرصتی را برای کشور ایجاد کرد.
در دو دهه گذشته در زمینه صنعت چای داخلی با مشکلات زیادی همچون؛ چای سنواتی، برداشت نامناسب و یا تقلبهایی در این صنعت مواجه بودهایم که همه اینها باعث شده بود چای با توجه به برداشت پایین آن، باز هم روی دست کشاورزان باقی بماند؛ آیا سازمان چای به عنوان نهاد حاکمیتی توانسته است رسالت خود را به درستی انجام دهد؟
رسالت این سازمان باید به گونهای میبود که دست کم، تولیدات ما در این سالها افزایش مییافت؛ در صورتی که کاهش نیز یافته است. شاید درهمین 10 سال گذشته، شاهد 30 تا 40 هزار تن تولید چای بودیم که متأسفانه اکنون این رقم به 25 هزار تن رسیده است. در واقع سازمان چای به عنوان متولی این صنعت میتواند اقدامات زیادی انجام دهد و از آن جا که دارای ادارات و بخشهای مختلف است و هزینههای زیادی را بابت پرسنل خود متحمل میشود، میتواند عملکرد بهتری داشته باشد، اما در حال حاضرعملاً تنها به نهادی مبدل شده است که با بهرهبرداری بسیار پایین، یکسری نیرو را به عنوان ناظر خرید به استخدام خود در آورده و سالانه با سیاستی ناقص، قیمتگذاری برگ سبز چای را با کیفیت درجه یک و دو مطابق استانداردهای خود، تعیین میکند که حتی آن را هم برای خرید رعایت نمیکند. به همین خاطر، بهرهوری که میتوان از یک سازمان با این قدمت و تشکیلات انتظار داشت از آن به چشم نمیخورد و نتیجهای که باید عاید نمیشود. متأسفانه این سازمان از نظر نظارتی عملکرد ضعیفی دارد؛ به طوری که باعث میشود هر ساله برگ چای کمتری استحصال شود، چون انگیزهای برای کشاورز باقی نمیماند. بزرگترین معضل در این رابطه، کمبود نیروی کارگری است؛ به طوری که هماکنون اکثر کارگران دارای سنین 40 تا 50 سال هستند و معمولاً جوانان به این کار تن نمیدهند و یا برای مثال، گنجایش کارخانجات در تحویل برگ سبز چای در نظر گرفته نمیشود که تمام اینها، نشان دهنده ضعف این سازمان است و در نهایت، برگ سبز چای با کیفیتی که باید تولید نخواهد شد و خود این کار باعث بیاعتباری صنعت چای میشود.
NGO ها و اتحادیه چایکاران و سندیکای کارخانجات چای چگونه در این زمینه ایفای نقش کردهاند؟
در واقعیت آنها نیز نتوانستند کاری انجام دهند و متأسفانه معمولاً در کشور ما یک اقدام خوب که در یک سال انجام میشود برای سالهای بعد تداوم ندارد. برای مثال حدود 3 سال پیش، صندوق چای کشور فعال شد و تسهیلات وام در گردش به کارخانجاتی که متقاضی آن بودند، پرداخت گردید، اما متأسفانه این کار فقط برای یک سال انجام شد. در واقع، 40درصد از هزینههای یک کارخانه چای در فصل بهار صرف میشود و معمولاً در این فصل برای این که بتواند هزینههایش را به موقع پرداخت و چای تولید کند و در طول سال و سر فرصت، محصول خود را به قیمت مناسب بفروشد و بعد وام را پرداخت کند، نیاز به وام پیدا خواهد کرد و این حداقل کاری بود که میتوانستند برای صنعت چای انجام دهند، اما اکنون چند سال است که این کار متوقف شده است. متأسفانه اتحادیهها و سندیکاها نیز از پیگیری کارها و به نتیجه نرسیدن آن خسته شدهاند. برای مثال، مسئولان انجمن ارگانیک ایران از زمان آغاز فعالیت خود در سال 85، جلسات زیادی را با وزیر، معاون وزیر و رؤسای وزارتخانههای مختلف جهادکشاورزی، بهداشت، استاندارد و صمت برگزار کرده و به آنان آگاهی دادهاند که «ارگانیک چیست و چطور میتواند هزینههای درمانی را کاهش دهد و یا این که از خاک، آب و هوا محافظت کند و…». متأسفانه در کشور ما پس از مدت کوتاهی، کارکنان هر یک از بخشهای مذکور تغییر کرده و افراد دیگری روی کار میآیند که هیچ آشنایی با موضوع ندارند و بحث ارگانیک که اکنون تمام دنیا به سمت مصرف آن روی آورده و ما وقت زیادی را برای شناساندن آن گذاشتیم، مجدداً به فراموشی سپرده میشود و همچنان نقطه سر خط هستیم. این سؤال را باید از وزیر بهداشت، رئیس سازمان غذا و دارو و وزیر جهادکشاورزی پرسید که تاکنون چه اقداماتی برای تولید، واردات و یا مصرف محصولات غذایی ارگانیک انجام دادهاند و از چند مصوبهها و بخشنامه برای تضمین سلامت جامعه استفاده شده است؟! اینها مطالباتی است که جامعه و صنعت غذا باید از مسئولین این بخش داشته باشند. در واقع، رسالت مسئولانی که در این حوزه فعالیت میکنند، سلامت و امنیت مردم است و طبق استاندارد تعریف شده، محصولات ارگانیک ضامن سلامت خاک، آب و هوا هستند.
خود بنده شخصاً در این رابطه با چند نفر از وزرا، سرپرستان و معاونین بخشهای مختلف، جلسه برگزار کرده و از نقاط قوت و پتانسیلهای محصولات ارگانیک صحبت کرده و گفتهام که چقدر آسان میتوان در ایران -چون از کشاورزی سنتی برخوردار است و مکانیزه نیست- از کشاورزی ارگانیک بهره گرفت. کشورهای دیگر برای این کار، تسهیلات ویژهای در نظر میگیرند، اما متأسفانه در کشور ما در این چند سال، تنها به صنعت خودرو باج داده شده و به قیمت جان مردم، خودروی پراید تولید کردهاند؛ در صورتی که این کارهیچ فایدهای به همراه نداشته است و میتوانستند به جای آن برای محصولات ارگانیک، تسهیلاتی در نظر بگیرند، چون وقتی از خاک و آب خود محافظت کنیم، از یک سرمایه بسیار کلان محافظت کردهایم. میتوان کاری کرد که با کنترل مصرف بیرویه کود شیمیایی از خاک، محافظت و یا سفرههای آبی خود را حفظ نماییم و یا از هزاران بیماری در کشاورزان در اثر تماس با کود شیمیایی جلوگیری کنیم تا بودجه کشور، صرف درمان بیماریهایی نظیر سرطان نشود و هزینههای درمانی کاهش یابد و به جای آن پیشگیری کنیم. میتوان با به کارگیری کشاورزی ارگانیک و سیاستگذاری صحیح از نسلهای امروز و فردا محافظت کرد. جسم و روح انسان با تغذیه مناسب از بهرهوری و عملکرد بالاتری برخوردار خواهد شد. اگر از محصول چای طبیعی و ارگانیک، بدون سم، کود و اسانسهای مختلف استفاده کنیم، از خواص آن بهره خواهیم برد. در مجموع این که سازمان چای فقط با این عملکرد خود بخشی از سرمایه کشور را هدر میدهد و صنعتی را به نابودی میکشاند. کارشناسان آنها نیز به خاطر مسائل اقتصادی ناچارند به گونهای کارخانهدار یا کشاورز را تحت فشار بگذارند تا به منفعتی برسند و این خطاست و باعث از بین بردن انگیزه در کسانی میشود که وارد این صنعت میشوند. بالاخره این سازمان، متولی صنعت چای است و وظایفی را برعهده دارد. باید پیگیر ارز نیمایی در بازار باشند، اما متأسفانه وقتی از رئیس این سازمان سؤال میشود که چرا ارز نیمایی فقط به یک تولیدکننده خاص پرداخت شده است، اظهار بیاطلاعی میکند؛ در حالی که این جزو وظایف اوست و باید از آن مطلع شده و در صحن مجلس اعلام نماید.