صنایع غذایی: «دولت نباید به تولیدکنندگان به چشم «تافته جدا بافته» نگاه کند، زیرا آنان نیز از همین آب و خاک هستند. تولیدکنندگان باید در جریان تصمیماتی که دولت قصد دارد اتخاذ کند، قرار گرفته و از آن باخبر باشند. یک مساله مهم در دولت، کوچک سازی است و با این کار دیگر شاهد عواقبی همچون آن چه که امروز شاهد آن هستیم نخواهیم بود…. »
آنچه خواندید قسمتی از سخنان دکتر پرویز جهانگیری رئیس هیأت مدیره انجمن افزودنیها در گفتوگو با خبرنگار ما است. در ادامه، متن کامل این پرسش و پاسخ میآید:
سال ۱۴۰۲ تحت عنوان سال مهار تورم و رشد تولید نامگذاری شده است و در واقع این دو آیتم خیلی به هم وابسته هستند، به عنوان اولین سوال ابتدا تحلیلی از تولید در سال جاری ارائه نمایید و دیگر اینکه به نظر شما به عنوان یک تولیدکننده موفق و فعال در تشکل صنعت غذا، مهمترین اقدامی که دولت میتواند برای مهار تورم در صنعت غذا انجام دهد، چیست؟
در این رابطه در یک کلام، عدم دخالت دولت میتواند از مهمترین اقدامات به شمار آید. در واقع دخالتهای دولت باعث ایجاد مشکل شده و نمیتوان تورم را کنترل کرد.
تورم، مهارشدنی است و در وهله اول باید به تولید توجه کرد تا افزایش پیدا کرده و به تبع آن تورم کاهش یابد.
موانعی که بر سر راه تولید گذاشته شده امکان افزایش تولید و رفتن به سمت خودکفایی در تولید را از بین میبرد و باعث مشکلات اقتصادی و تورم و همچنین مشکلاتی از جمله اختلال در ایجاد اشتغال و غیره میشود.
متاسفانه دخالتهایی که از جانب بخشهای دولتی صورت میگیرد و اخذ تصمیمات غیرکارشناسانه، مانع حرکت مثبت در تولید به شمار میرود.
به موانع تولید اشاره کردید، میتوانید به موانع تولید در صنعت غذا به طور اخص اشاره نمایید؟
اولین مبحثی که میتوان در این بخش به آن اشاره کرد این است که به طور کلی، صنعت غذا متولیان گوناگونی دارد که تصمیمسازان صنعت هستند و این امر صاحبان صنعت را برای این که بتوانند برنامهریزی کرده و به اتکای آن حرکت کنند و هدفی را تعریف کرده و به آن هدف برسند با مشکل مواجه میسازد. از جمله این موانع، حاکمیت بوروکراسی در کشور است؛ به طوری که بوروکراسی گستردهای در کشور حاکم است. برای مثال در گذشته اگر قصد راه انداختن تولید جدیدی را داشتیم ظرف یک هفته تمامی مقدمات و پروانه آن صادر میشد، اما متاسفانه هم اکنون یک بلاتکلیفی ایجاد شده است و تکلیف تولیدکننده مشخص نیست؛ در حالی که او تمام سرمایه خود را در این راه صرف کرده، اما متاسفانه شاهد از بین رفتن آن آست. مواردی از این قبیل بسیار زیاد هستند. تصمیماتی که ناگهانی اخذ میشود و بدون این که بررسی شود باعث آسیب رساندن به تولید خواهد شد. برای مثال در رابطه با صادرات، قوانین خلقالساعه و ناگهانی باعث میشود تا تمامی تلاش صادرکنندگان برای بازاریابی از بین برود. متاسفانه هماکنون ثباتی در بازار وجود ندارد و تصمیمات غیرکارشناسی باعث عدم ثبات در تولید و بازار شده است. گاهی این تصمیمات به قدری غیرمنطقی و نسنجیده است که ایجاد مانع میکند. اینها مواردی است که تولیدکننده با آن مواجه است، اما با کمی دقت میتوان دریافت که منطقه ما یکی از بهترین مناطق برای ایجاد زمینههای صادراتی است و با این کار میتوان از اتکا به درآمدهای نفتی چشمپوشی کرد. باید در کشور از استعدادهایی که در زمینه صنعت غذا وجود دارد استفاده و به گونهای عمل کرد تا از غافله عقب نمانیم. مشکل بزرگ دیگری که برای صنعت ایجاد کردهاند، تامین مواد اولیهای همچون گندم و ذرت از سایت بازراگاه است. متاسفانه مشکلات ما با تغییرات گاه و بیگاه مسئولان و متولیان، هر روز بیشتر از پیش میشود؛ به طوری که امروز یک مسئول وعده میدهد که تا پایان سال قیمتها افزایش نمییابد و ما نیز بر این اساس برنامهریزی میکنیم، اما متاسفانه با روی کار آمدن مسئول دیگر این تصمیم عوض شده و ما را ناچار میسازد برنامه خود را عوض کنیم؛ در حالی که باید بدانند کسانی که در این صنعت فعالیت میکنند، به بسیاری از مسائل جامعه همچون بیکاری و بهداشت جامعه کمک میکنند، اما متاسفانه دولت به این مسائل توجهی ندارد و فقط ما را متهم به گرانفروشی میکند؛ در حالی که ما نمیتوانیم قیمت کالا را بیاجازه افزایش دهیم، چون دولت به آن سوبسید میدهد و در این صورت، صدای بقیه درمیآید که چرا کالا را گران کردید و یا تعزیرات، مانع کار ما میشود. بنابراین نمیتوانیم بیاجازه اقدام به گران کردن محصول کنیم.
در مجموع این که هزار نوع مانع پیش روی ما گذاشتهاند که برای حل آن نیاز به زمان داریم. به عبارتی بهجای اینکه کارآفرین و مدیران صنایع غذایی را درگیر این کارهای عبث و بیهوده کنند باید اجازه دهند تا بتوانند هر چه بیشتر روی کار خود تمرکز کرده و تمام توان خود را روی تولید و بهینه کردن آن و همچنین صادرات بگذارند تا شرایط بهتری ایجاد شده و اشتغال رونق یابد، اما متاسفانه مسئولانی که در رأس امور قرار دارند هیچ آشنایی با صنعت نداشته و تنها نامی از آن شنیدهاند و بر همین اساس اقدام به برنامهریزی میکنند. مثلا بحث قیمتگذاری که کاملا اشتباه است.
در واقع یک مسئول، توان برنامهریزی درست را نداشته و تنها در زمینه مسائل پیش پا افتاده اقدام میکند و متاسفانه تولیدکننده نیز تا بخواهد این موانع را ازپیش پای خود بردارد کلی از کار و تولید عقب میافتد. به طور کلی این مسائل باعث شده است که در بخش تولید، انگیزهها در حال از بین رفتن است و هم اکنون بسیاری از تولیدکنندگان به واسطه امتیازاتی که کشورهای مجاور برای آنان درنظر میگیرد، جذب این کشورها شده و سرمایه خود را به آنجا انتقال میدهند و در آنجا به تولید میپردازند و خیلی هم از وضعیت خود راضی هستند. مشوقهای صادراتی و یا پرداخت وام و دادن امتیازاتی از این قبیل، تولیدکنندگان را علاقهمند به سرمایهگذاری در کشورهای دیگر میکند. با روندی که ایجاد کردهاند تمامی تولیدکنندگان را فراری میدهند. در حقیقت وقت و عمر افراد ارزشمند است و اگر بخواهند آنها را نادیده گرفته و فقط به دنبال رفع موانعی باشند که آقایان ایجاد کردند زمانی برایشان نمیماند. رشد و توسعه در جایی به وجود میآید که زمینه آن فراهم باشد. دولت باید تکلیف خود را با تولیدکنندگان مشخص کند. هم اکنون بخشی از درآمد تولید، صرف مالیات و مواردی از این قبیل میشود و در اصل تولیدکننده، یکسری از هزینهها را متحمل میشود که دولت باید پرداخت نماید، اما متاسفانه دولت این را نادیده انگاشته و یکسری موانع برای تولیدکننده ایجاد میکند. همین امر باعث شده است که در چند سال اخیر شاهد رشد معکوس باشیم.
از توسعه صادرات به عنوان یکی از اهرمهای رشد تولید نام برده میشود، در طول یک سال گذشته به خصوص شاهد افزایش نرخ ارز که یکی از مولفههای توسعه صادرات است بودهایم، امروز وضعیت صادرات را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
زمینههای بسیار خوبی در این رابطه وجود دارد و در حقیقت کشورهای منطقه، خواستار و طالب محصولات ما هستند؛ یعنی برای توسعه صادرات، زمینههای فوقالعاده فراهم شده است، اما متاسفانه با موانعی که بر سر راه صادرات ایجاد کردند، مانع پیشرفت شدند؛ به طوری که وقتی مشتری قصد انعقاد قرارداد با صادرکننده ایرانی را دارد، نمیتوان به راحتی با او قراداد امضا کرد چون با وضعیتی که به وجود آوردند پیش بینی فردا نیز غیرممکن است. در واقع صادرات باید دارای یک تشکل باشد تا آن را هدایت کند، اما هماکنون تصمیمات آنی و زودگذر باعث میشود که برای مثال یک وزیر که امروز در رأس کار است یکسری امور را در صادرات ممنوع اعلام کرده، اما بلافاصله با روی کار آمدن وزیر جدید همان امور آزاد اعلام میشود. با این قوانین بیثبات در صادرات نمیتوان حرفی برای گفتن داشت. هماکنون کشورهای همسایه مثل ترکیه در حال گسترش بازارخود هستند، اما ما چه کار کردیم؟! کشور ترکیه با کنسولگریهایی که درعراق ایجاد کرده است به دنبال ایجاد بازار در این کشور است و برای این که صادرات خود را رونق بخشد به مشتریان عراقی خود امتیازاتی میدهد، اما ما با آن که از امتیازات بیشتری برخورداریم ، محصول ما را به راحتی خریداری نکرده و یا به قیمت کمتری خریداری میکنند و همین محصول را از کشور ترکیه ۳۰درصد گران تر از کشور ما میخرند؛ با این که کیفیت محصولات ما کمتر از آنان نیست، اما چون نمیتوانند به راحتی با ما معامله کنند ناچاریم کالا را به قیمت ارزانتر به آنان به فروش برسانیم. متاسفانه با این که بازار و امکانات تولید برای ما فراهم است، اما دچار این قبیل مشکلات هستیم. اعتقاد شخص بنده این است که اگر موانع را بردارند شاید این صنعت باعث شود به فروش نفت متکی نباشیم و آن را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.
در رابطه با صادرات هم با این که همه اذعان دارند زمینه آن در کشور فراهم است، اما متاسفانه موانعی که دولت ایجاد کرده باعث شده است تا عملا نتوان کاری کرد؛ یعنی در واقع دولت یک دومینو ساخته است، به طوری که اگر تولیدکننده با یک سازمان مشکل پیدا کند امکان ندارد بتواند بدون حل آن مشکل، مسیر خود را طی کند و همه اینها با هم در ارتباط هستند؛ در حالی که کار سازمان محیط زیست نباید ارتباطی با اداره بهداشت و یا اداره بهداشت ارتباطی با سازمانهای دیگر داشته باشد.در حقیقت به قدری برای صنعت مانع ایجاد کردند که به راحتی نمیتوان از آن عبور کرد؛ مگر این که در این رابطه یک اقدام انقلابی صورت گیرد و تصمیمات درست و زیربنایی اتخاذ شود. تنها در آن صورت است که میتوان دید رشد این صنعت با چه سرعتی اتفاق میافتد. وقتی که تولیدکننده در داخل احساس امنیت کند دیگر تمایل به سرمایهگذاری در کشور دیگر و خدمت کردن به آنجا را نخواهد داشت، زیرا ریشه در این آب و خاک دارد. بنابراین باید زمینه ماندگاری را فراهم کرد.
در انتها چنانچه صحبت ناگفتهای مانده است بیان نمایید.
دولت نباید به تولیدکنندگان به چشم “تافته جدا بافته” نگاه کند، زیرا ما از همین آب وخاک هستیم؛ بنابراین نباید از تصمیماتی که گرفته میشود بیخبر باشیم. دولت باید از بخش خصوصی در تصمیمسازیها کمک بگیرد و بخشی از وظایف خود را واگذار کرده تا کوچکسازی اتفاق افتد، زیرا دولت بزرگتر عواقبی را همچون آن چه امروز شاهد آن هستیم به دنبال خواهد داشت. در صورت به کارگیری افراد بیشتر در دولت باید برای این نیروها کار ایجاد کرد و همین کار تراشیهای بیمورد، ایجاد موانع بسیاری میکند. اگر واقعا در مسیر درست حرکت کنیم تولید و خدمات نیز جهت درست مییابد. دولت باید با برداشتن موانع، زمینه خدماترسانی را فراهم سازد و با این کار، دیگر دغدغهای نخواهد داشت. برای تولید باید آزادی عمل وجود داشته باشد. اگر تولیدکننده برای حرکت در مسیر تولید، دستش باز باشد و برای وارد کردن کالا یا مواد اولیه ناچار نباشد صدها کانال را سپری کند و فقط یک کانال و آن هم در اختیار بخش خصوصی باشد، بسیاری از مشکلات مرتفع میشود. در زمان صادرات هم باید آزادی عمل وجود داشته باشد؛ برای مثال آزادی عمل بابت هزینه کردن ارز، زیرا مشخص است ارز تولیدکننده در کجا خرج میشود و اصولا عواید آن مجددا به سمت تولید و توسعه و بهبود کیفیت و همچنین تامین مواد اولیه برمیگردد.
هماکنون در بسیاری از مواقع به دلیل کمبود یا نبود مواد اولیه، شاهد آن هستیم که تولید از حرکت باز میایستد. بنابراین باید دست تولیدکننده را باز بگذارند تا بتواند در زمینه صادرات، آنگونه که میخواهد عمل کند و بدین وسیله ارزی را که میخواهد وارد کشور کند تبدیل به کالا کرده و وارد نماید. این امر با آن که در بخشنامه صادراتی وجود دارد، اما در عمل هزاران مشکل برای آن ایجاد میکنند. در نهایت این که مشکلات و موانع باید برداشته شوند تا کارها عملی گردد. متاسفانه وقتی در چرخه کار و تولید قرار میگیریم، با موانع زیادی مواجه میشویم، اما دولت باید تا جایی که در توان دارد برای برداشتن این موانع تلاش کند تا تولیدکننده بتواند درست حرکت کند.